دومینوی تعطیلی معادن زغالسنگ به بریتانیا رسید
پایان عصر دایناسورهای زغالی
دهها هزار نفر از کارگران معادن زغالسنگ بریتانیا در چند دهه گذشته بیکار شدهاند. زغالسنگ در این کشور به انتهای خط نزدیک میشود؛ زغال سنگی که بریتانیا وقوع انقلاب صنعتی و شروع بسیاری از صنایع خود را مدیون آن است؛ زغال سنگی که آنقدر با فرهنگ شهروندان بریتانیا آمیخته شده که در بسیاری از کتابها و فیلمهای ساخته شده در قرن بیستم میتوان رد پایی از معدنکاری آن مشاهده کرد.
به گزارش استیل تریدر، صنعت زغال سنگ بریتانیا ۳۰۰ سال عمر کرده است و زمانی تا یک میلیون نفر از شهروندان این کشور را به کار گرفته و حتی از ۲ جنگ جهانی جان سالم به در برده بود. با این حال، اکنون نمیتواند در مقابل خواستهها و سیاستهای دولت این کشور مقاومت کند و میرود تا بخشی از تاریخ شود.
راهی به اعماق
«راهی به اعماق» تنها یکی از کتابهایی است که به توصیف زندگی معدنچیان معادن زغال سنگ پرداخته است. جورج اورول، نویسنده مشهور انگلیسی در این کتاب به ترسیم زندگی اجتماعی فرهنگی و اجتماعی مردم بریتانیا میپردازد. «راهی به اعماق» که ۲ سال پیش از شروع جنگ جهانی دوم انتشار یافته، بخشهای زیادی از مطالب خود را صرف توصیف وضعیت کار و زندگی معدنچیان زغال سنگ، جنگ ثروت و اهمیت زغال سنگ در نظام اقتصادی آن زمان میکند.
اورول در ابتدای فصل دوم این کتاب مینویسد:تمدن ما، به گفته چسترتون (جامعهشناس و فیلسوف انگلیسی)، خیلی بیشتر از آنچه برای ما قابل فهم است، به زغال وابسته است. ماشینهایی که ما را زنده نگه میدارند و ماشینهایی که ماشینها را میسازند، همه به طور مستقیم یا غیرمستقیم به زغالسنگ بستگی پیدا میکنند. در سوخت و ساز تمدن غرب، «معدنچی زغال سنگ» فقط نسبت به کشاورز است که اهمیت کمتری دارد.
او در بخش دیگری از کتاب خود به توصیف شرایط دشوار کار، معدنچیان زغال سنگ میپردازد:... امکان ندارد بتوانید به تماشای کار معدنچیان زغال بایستید و در خود نسبت به آنها و نسبت به صلابتشان احساس حسادت غمناکی نکنید. کار آنها کاری توانفرسا است؛ کاری است ورای قدرت انسانی که به وسیله انسانهای عادی انجام میشود.
آنها تنها مقادیر قابل توجهی زغال سنگ جابهجا نمیکنند، بلکه اینکار را با شرایط بدنی خاصی انجام میدهند که دشواری آن دو سه برابر میشود. کارگران مجبورند تمام وقت روی زانو باشند. امکان راست کردن زانوها وجود ندارد و تمام فشار به عضلات بازو و شکم آنها وارد میشود. هیچ راهی هم وجود ندارد که انجام این کار را آسانتر کند.
نویسنده انگلیسی زبان، از دیگر مشکلاتی که معدنچیان هموطنش با آن مواجه هستند، نام میبرد: حرارت زیادی که گاهی خفقان آور است، گرد و غباری که راه گلو و بینی را میبندد، صدای بلند نوار نقاله و ماشینهای مورد استفاده که با آلودگی صوتی خود، تحمل شرایط را دشوارتر میکند.
آخرین بازمانده
با این حال، صنعت زغال سنگ بریتانیا هم در حال مرگ است. کریس جیمیسون یکی از آخرین بازماندگان این صنعت در بریتانیا است. او که در معدن کلینگی کولیری، آخرین معدن زغال سنگ بریتانیا شاغل است، تا چند هفته دیگر کار خود را از دست خواهد داد. مقرر شده به کار این معدن هم در ماه دسامبر پایان داده شود (یعنی یک ماه دیگر).
جیمیسون، ماشین خود را در پارکینگ خالی معدن زغال سنگ پارک میکند و به روزی میاندیشد که آخرین گروه از معدنچیان به روی زمین خواهند آمد. او انتظار دارد که در آخرین شیفتکاری این معدن بازمانده از عصر انقلاب صنعتی مشغول به کار باشد؛ معدنی که تعداد کارگران کنونی آن به یکچهارم زمان اوج تولیدش رسیده است و اکنون زیرفشار زغالسنگ ارزانتر وارداتی است.
او به نیویورک تایمز میگوید: «چراغهای معدن را من خاموش خواهم کرد»؛ چراغهایی که هیچگاه دوباره روشن نخواهند شد. جیمیسون احساس دلتنگی دارد. او فقط حقوق خود را از دست نمیدهد، بلکه رفاقت و صفا و صمیمیت بین خود و همکارانش را از دست خواهد داد. او ادامه میدهد: ما آخرین دایناسورها هستیم. مانند بزرگترین دایناسورها، معدنچیان هم یک ردپای بزرگ از خود به جای خواهند گذاشت.
معدنچیان بریتانیا دردسرساز میشوند؟
با این حال، معدنچیان به آرامی معادن خود را ترک نخواهند کرد. در دهه ۱۹۸۰ میلادی هم بریتانیا به دنبال آن بود که تعدادی از معادن زیرزمینی زغال سنگ خود را تعطیل کند. اما آنها به شورش پرداختند. با این وجود، در دهههای بعد از آن، تعداد معدنچیان فعال در معادن زغال سنگ این کشور کاهش یافت. حتی این اتفاق هم باعث نشد که معدنچیان دست از افتخار به خود و سرکشی بردارند.
«کریس کیچن» که در دهه ۱۹۷۰میلادی، رییس «اتحادیه ملی معدنچیان بریتانیا» بوده و بارها با خواستههایش این کشور را به بهت فرو برده است، میگوید: زغال سنگ، بزرگی را برای بریتانیا به ارمغان آورد. این اتفاق، موضوع کوچکی نیست. او سالها پیش و در یک جمع اعتراضی نسبت به دولت بریتانیا گفته بود: زغالسنگ باعث شد که انقلاب صنعتی اتفاق بیفتد، چراغها روشن و مردم گرم بمانند. زغال سنگ مانند یک صنعت ملی شده کار کرد.
کیچن میگوید: اکنون میزان مخالفتها برای تعطیلی معادن زغال سنگ زیرزمینی نسبت به گذشته کاهش زیادی داشته است. دلیلش هم آن است که با وجود پرداخت حقوق خوب به معدنچیان زغال سنگ بریتانیا (۲۰ پوند یا ۳۰ دلار در ساعت)، باز هم شغل آنها پر از خطر است. معدنچیان معدن کلینگلی هر روز از کنار بنای یابودی رد میشوند که پس از مرگ ۱۷ کارگر این معدن ساخته شد.
غمها و دلگرمیها در معادن زغال سنگ
«کیت پولسن»، نماینده اتحادیه در معدن زغال سنگ کلینگلی از مرگ آن کارگران میگوید: در پی آشفتگی و بینظمی موجود در معدن، چند کارگر جان باختند و نتوانستیم کاری برای آنها انجام دهیم. پس از آن فاجعه باید به خانه یکی از کارگران میرفتم و میگفتم که همسرتان دیگر باز نخواهد گشت. این وظیفه، دشوارترین کاری بوده که در زندگیام مجبور به انجامش شدم. او همچنین به یاد میآورد که برای نجات ۲ نفر دیگر از کارگران تلاش خود را کرده اما آنها پس از مدتی، از جراحات ناشی از حادثه، فوت کرده بودند.
با این حال، پولسن ۵۵ ساله به شور و اشتیاق روز نخست کاری خود اشاره میکند. او در سال ۱۹۷۷م کارش را در این معدن آغاز کرده و تصور میکرده که کاری برای تمام عمر خود یافته است. با این حال، تنها پس از گذشت ۸ سال از شروع کارش، اختلافی بزرگ بین معدنچیان و دولت اتفاق افتاد. دولت محافظهکار «مارگارت تاچر» قصد داشت که به دلیل افول زغال سنگ و غیراقتصادی بودن آن، به کار معادن زغال سنگ پایان دهد. نتیجه کار برای او و جامعه بریتانیا دردناک بود.
اعتراضهای گستردهای در جامعه آن روز بریتانیا به وجود آمد که بسیاری از آنها به خشونت کشیده شد. با این حال، پلیسهای ضد شورش اسب سوار توانستند، غائله را به نفع دولت این کشور پایان دهند.
این داستانها، هنوز هم در این منطقه از بریتانیا دهان به دهان نقل میشود؛ چراکه معادن زغال سنگ توانستهاند هویت شهروندان بریتانیا را شکل دهند، در اعماق وجود آنها رسوخ کنند و یک حس یگانگی بین آنها پدید آورد. امروزه تعداد کمی از مشاغل میتوانند چنین اثرات عمیقی بر جامعه خود داشته باشند. به همین دلیل است که بسیاری از اهالی یورکشایر معتقدند تعطیلی معدن کلینگلی میتواند ضربه شدیدی به اعتبار محل سکونت آنها باشد.
پاول روتلج، نویسنده و روزنامه نگار اهل یورکشایر که به طور گسترده درباره معدنچیان نوشته است، معادن زغال سنگ بریتانیا را بخشی از تاریخ این کشور توصیف میکند: معادن زغال سنگ، مانند تگزاس برای امریکا هستند (هویت آن را میسازند)؛ فقط در آن خبری از خورشید و تفنگ نیست.
زغال سنگ، اعتبار و هویت بریتانیا است و داستانهای عامیانه زیادی پیرامون آن گفته شده است. مکانهای مختلفی که با نام معادن یا نامهای زغال سنگی شناخته میشوند (مانند باشگاهها، گروههای موسیقی و حتی مدارس و بیمارستانهای دهههای گذشته)، همه و همه نشان دهنده ریشه دواندن این ماده معدنی در تاریخ و فرهنگ بریتانیا است.
آینده زغال سنگ بریتانیا و جهان
با این حال معدنکاری سطحی زغالسنگ در بریتانیا همچنان ادامه خواهد یافت، تعطیلی معدن زغال سنگ در شمال بریتانیا به معنای پایان معدنکاری زیرزمینی زغال سنگ در این کشور خواهد بود؛ صنعتی کهنسال که به بریتانیا کمک کرد تا به یک قدرت جهانی و صادرکننده بزرگ تبدیل شود.
تعطیلی معادن زیرزمینی زغال سنگ بریتانیا تنها یک هفته پس از تدوین استانداردهای زیست محیطی دولت اوباما انجام میشود که منجربه کاهش تولید زغال سنگ در این کشور خواهد شد. این روند باز هم ادامه خواهد یافت و به قارههای مختلف خواهد رسید.
دولتهای مختلف تلاش میکنند که تولید زغالسنگ را کاهش دهند تا میزان آلودگیهای زیست محیطی و حوادث کارگری بهبود یابد. هر چند یکی از اقداماتی که برای جلوگیری از تعطیلی این صنعت در جهان انجام شده است، رو آوردن به معدنکاری سطحی آن است، باز هم نمیتوان آینده روشنی برای آن تصور کرد. فقط شاید زغال سنگ ککشو به زندگی خود ادامه دهد. ولی گرمایش جهانی، زغال سنگ حرارتی را خاموش خواهد کرد.
- مهدی نیکوئی-
استیل تریدر | مرجع خبر و تحلیل صنعت فولاد ایران و جهان