رئیس کمیسیون معادن و صنایع معدنی اتاق بازرگانی ایران
تاکنون هیچ سندراهبردی برای معدن نداشتهایم | بهرام شکوری
بخش معدن یکی از مهمترین بخشهای تامینکننده مواد اولیه برای صنعت و ساختوساز است و خوشبختانه کشور ایران به لحاظ داشتن ذخایر غنی مواد معدنی و تنوع بینظیر آن، مشکلی در زمینه تامین مواد اولیه برای مصارف صنعتی ندارد...
اما متاسفانه نبود استراتژی مشخص و برنامهریزی دقیق در بهرهبرداری و استخراج این مواد موجب شده از این پتانسیل بالقوه بهدرستی استفاده نشود، بهطوریکه بهرغم وجود ذخایر معدنی غنی در کشور، سهم معدن و صنایع معدنی در GDP تنها به 5درصد میرسد و سهم معدن بهطور مجزا تنها یک درصد از GDP را شامل میشود. این سهم نشان میدهد بخش معدن و صنایع معدنی نیازمند بازنگری کلی و تدوین استراتژی مشخص جهت افزایش سهم خود در توسعه کشور است.
براساس آمارهاي اعلام شده توسط معاونت قوانين مجلس، در 9 دوره قانونگذاري مجلس، حدود 5 هزار و 964 طرح و لايحه به مجلس ارائه شده است و بهعبارتدیگر در هر دوره حدود 650 طرح و لايحه ارائه شده که از اين تعداد، 2 هزار و 825 فقره يعني 47 درصد آن تصویب شده و ساير موارد در رديف مسترد شدهها، رد شدهها، بايگاني شدهها و مسکوت ماندهها قرار گرفتهاند. اما در این میان، تاکنون هیچ سند راهبردی برای صنعت مولد معدن و صنایع استراتژیک مانند فولاد توسط این نهاد قانونگذار یا بازوهای مؤثر آن ارائه نشده است.
در سال 1383 سندی تحت عنوان سند فولاد تنظیم شد که مورد انتقاد کارشناسان و متخصصان امر قرار گرفت، این درحالی است که کشور تنها در قالب برنامههای پنج ساله و سند چشمانداز 1404 بدون در نظر گرفتن شاخصهای فنی و اولویتهای سرمایهگذاری مانند اکتشاف و استخراج مواد معدنی مورد نیاز و وضعیت توسعه زیرساختها، نشان از فاصله زیاد با اهداف سند چشمانداز دارد و نمونه آن را میتوان به طرحهای هشتگانه که در فاصله 200 الی 400 کیلومتری از معادن سنگآهن و بنادر کشور هستند، اشاره کرد. نهایتا در اسفندماه سال 1393 مطالعهای تحت عنوان طرح فولاد مطرح شد که به اذعان کارشناسان نیازمند بررسی مجدد است.
ضعف موجود در تناسب زیرساختها و برنامههای تولید فولاد در افق 1404، ضرورت تنظیم و تدوین یک استراتژی علمی و کاربردی برای تولید زنجیره ارزش سنگآهن تا فولاد را مشخص میکند. برای تدوین یک استراتژی کاربردی مطالعه و بررسی وضعیت و تجربه کشورهای تولیدکننده زنجیره، امری لازم است که دید بهتری را برای برنامهریزی و هدفگذاری فراهم میکند. بررسیها نشان میدهد از بین کشورهای تولید کننده سنگآهن و فولاد فقط کشورهای هند، روسیه، کانادا و مکزیک دارای زنجیره کامل سنگآهن تا فولاد هستند و میتوانند جزو کشورهای هدف دارای استراتژی زنجیره ارزش سنگآهن تا فولاد قرار گیرند.
کشور هند به علت وجود ظرفیتهای بالا در تولیدات زنجیره ارزش سنگآهن تا فولاد ( سنگآهن 150 میلیون تن، گندله 54 میلیون تن، آهن اسفنجی 36 میلیون تن، و فولاد خام 86.5 میلیون تن، در سال 2014) و تشابه در میزان استفاده از روشهای تولید فولاد با ایران (هند:42.3 درصد BOF، 3/ 57 درصد EAF و ایران: 16.3 درصد BOF، 3.83 درصد EAF) بهعنوان کشور هدف دارای استراتژی زنجیره ارزش سنگآهن تا فولاد انتخاب شده است. در این مقاله به مقایسه اجمالی وضعیت زنجیره ارزش سنگآهن تا فولاد در هند و ایران پرداخته میشود.
براساس سند استراتژی پنج ساله وزارت فولاد کشور هند در سال 2011، هدف تولید فولاد در سال 16-2015، تولید 108 میلیون تن فولاد اعلام شد که بهتبع آن تولید 185 میلیون تن سنگآهن، 55 میلیون تن زغال کک شو، 42 میلیون تن زغال غیر کک شو و 5.8 میلیون تن منگنز مورد نیاز بوده است. آمار تولیدات زنجیره ارزش کشور هند در پایان برنامه پنج ساله این کشور تا سال 2015 نشان میدهد که با تولید 89.6 میلیون تن فولاد با کسری حدود 17درصد، تحقق اهداف تولید از وضعیت مناسبی برخوردار است.
این درحالی است که کشور ایران هدف تولید فولاد خود را، 38 میلیون تن تا انتهای برنامه پنجم توسعه (تا سال 1394) تبیین کرد که با تولید 16.1 میلیون تن فولاد در سال 2015، دارای اختلاف 57 درصد از این برنامه است. آنچه مشخص است کشور ایران در هدفگذاری اسناد استراتژی مانند فولاد نسبت به کشورهای مشابه مثل هند که دارای اسناد استراتژی در زنجیره ارزش سنگآهن تا فولاد است، دارای انحراف قابل توجه بیش از 50 درصد از برنامه است که نشان از هدفگذاری غیرکارشناسانه، عدم توجه به پتانسیلهای موجود و عدم وجود برنامههای توسعه زیرساختها در کشور دارد.
سیاستگذاران کشور هند، صنایع تولیدی را بهعنوان ستون استراتژی رشد این کشور در یک دهه آینده معرفی کردهاند. بر این اساس، سیاست جدید نخستوزیر این کشور در رشد تولیدات به 12درصد در سال 17-2016 و از افزایش سهم تولیدات در GDP از 16درصد به 25 درصد حکایت میکند. در راستای آن، سیاست پیشبینی مناطقتولید و سرمایهگذاری ملی (NIMZs (National Investment and Manufacturing Zones که مجهز به امکانات زیرساختی و تسهیلات در کلاس جهانی جهت ترویج فعالیتهای تولیدی کشور هستند، در دستور کار قرار گرفت. رسیدن به رشد تولید در سهم GDP از 16درصد به 25درصد در چشمانداز سال 2025، افزایش تقاضای فولاد قابل توجهی در پی خواهد داشت.
برخی مناطق NIMZs در ایالتهای غنی از مواد معدنی جهت راهاندازی کارخانههای فولاد جدید برنامهریزیشده است. در پیشنویس سیاست ملی وزارت فولاد کشور هند سال 2012، دستیابی به ظرفیت تولید فولاد تا 300 میلیون تن در یک دهه بعدی (2025-26) هدفگذاری شد. در این زمینه دولت هند، مسوولیت مطالعه نیاز زیرساختهای منطقه شرقی هند جهت دستیابی به ظرفیت 300 میلیون تن فولاد تا سال 2025 را به شرکت مهندسی مشاوران و متالورژی هند (MECON Metallurgical) & (Engineering Consultants India) واگذار کرد. در سال 2014 اولین پیشنویس سند مطالعه زیرساختها جهت دستیابی به چشمانداز افق 2025 کشور هند توسط شرکت MECON ارائه شد که این سند در اوایل سال 2015 نیز مجددا مورد بازبینی قرار گرفت.
ازآنجا که صنعت فولاد رابطه مستقیمی با رشد اقتصادی دارد، در سند مطالعه زیرساختهای موردنیاز چشمانداز تولید 300 میلیون تن فولاد در سال 2025، به بررسی تقاضای داخلی فولاد در سه سناریوی رشد سالانه GDP با نرخهای 6.5، 7 و 8 درصد پرداختهشده است. اگر ظرفیت تولید فولاد به 300 میلیون تن تا سال 2025 برسد، نرخ رشد GDP کل دوره آن باید بیش از 8 درصد باشد یا صنایع دیگر برنامه ریزی قابل توجهی به صادرات داشته باشند.
با ارزیابیهای انجام شده تقاضای داخلی فولاد هند در این سطح ظرفیت تولید (300 میلیون تن) شاهد نرخ رشد سالانه GDP 5.6 درصد در سال 33-2032 خواهد بود. اگر رشد سالانه GDP، 7 درصد باشد 2 سال زودتر از مدت مشابه رشد سالانه GDP 5.6 درصد، یعنی در سال 31-2030 تقاضای فولاد به این سطح ظرفیت تولید فولاد میرسد.
این در حالی است که نرخ رشد سالانه GDP کشور هند در سال 2014، 7.28 درصد بوده است.لذا براساس سند استراتژی کشور هند زیرساختهای موردنیاز مواد اولیه جهت رسیدن به چشم انداز تولید 300 میلیون تن فولاد در سال 2025، شامل 490 میلیون تن سنگآهن، 95 میلیون تن سنگآهک و دولومیت، 150 میلیون تن زغال سنگ کک شو، 248 میلیون تن زغالسنگ غیر کک شو CPP-PCI/ DRI و 19 میلیون تن فرو آلیاژ است.
سپس نیاز واردات مواد اولیه مذکور را با توجه به میزان ذخایر موجود تحت بررسی و بهتبع آن زیرساختهای مورد نیاز (کارخانههای فولاد سازی، حملونقل ریلی، جادهای، پورتهای صادراتی، انرژی و...) جهت دستیابی به تولید 300 میلیون تن فولاد در سال 2025 مورد بازبینی قرار گرفت و جهت توسعه این زیرساختها، پروژههایی با مشارکت وزارت فولاد، راهآهن، جاده، معادن، انرژی، تولیدکنندههای اصلی فولاد و... تعیین شده که متاسفانه در ایران چنین اجماعی تاکنون در تنظیم سند استراتژی فولاد صورت نگرفته است.
از نکتههای قابل توجه این سند، بخش حملونقل است که از زیرساختهای اصلی صنعت فولاد و سایر صنایع دیگر به شمار میآید. بخش فولاد هند در سال 2013، 66درصد حجم حملونقل خود را توسط خطوط ریلی، 28درصد توسط خطوط جادهای و 6 درصد آن را توسط سیستم پایپینگ انجام داده است، درصورتیکه حملونقل ریلی در کشور ایران باوجود حدود 12 هزار کیلومتر خطوط ریلی، سهم ناچیزی در حملونقل کالا و مواد معدنی صنایع را به خود اختصاص داده است.
از سوی دیگر کشور هند با پیشبینی حملونقل در ظرفیت 300 میلیون تن فولاد در افق 2025، مجددا 66 درصد حجم حملونقل توسط خطوط ریلی، 25درصد توسط خطوط جادهای و 9 درصد بهوسیله سیستم پایپینگ را برنامهریزی کرده است، درحالی که کشور ایران نیازمند توسعه خطوط ریلی خود با رشد 208درصد (25000 کیلومتر) در سال 2025 است.براساس آنچه تا امروز مطرح شده است، استراتژی صنعت فولاد ایران رسیدن به ظرفیت 55 میلیون تن تولید فولاد در افق 1404 یعنی تا 10 سال آینده است، با یک محاسبه ساده میتوان به این نتیجه رسید که تقاضای داخلی کشور در این سال، 55 میلیون تن فولاد نخواهد بود، چنان که مصرف سرانه فولاد ایران در سال گذشته حدود 219 کیلوگرم بوده است.
حال با فرض بازگشت به رونق اقتصادی در دوران پساتحریم، چنانچه مصرف سرانه به 300 کیلوگرم فولاد (که معادل سرانه مصرف فولاد در کشور آمریکا است) افزایش یابد و با احتساب جمعیت 90 میلیون نفری ایران در سال 1404، میزان تقاضای فولاد در داخل کشور 27میلیون تن خواهد بود و چنانچه مصرف سرانه فولاد را 400 کیلوگرم یعنی به اندازه مصرف فعلی کشورهای صنعتی مانند آلمان، سوئد یا اتریش فرض کنیم باز هم کل مصرف فولاد کشور از 36 میلیون تن فراتر نخواهد رفت و مازاد این 55 میلیون تن تولید فولاد ناگزیر باید به بازارهای صادراتی ارسال شود.
درعینحال تقاضای جهانی فولاد بهخاطر کاهش رشد اقتصادی چین افول کرده و بزرگترین تولیدکننده فولاد دنیا، به دنبال یافتن بازارهایی برای تولیدات مازاد بر مصرف خود است.حال با توجه به قیمت تمامشده بالا و نبود استراتژی کارشناسی شده در توسعه زیرساختهای کشور، عملا رقابت در بازار حتی در شرایط کنونی با توجه به تولید 17 میلیون تن فولاد مشکل شده و منجر به دپو شدن فولاد در انبار کارخانههای فولادسازی شده است. درحالیکه کشور هند استراتژی تشویق صادراتی را برای گذر از واردکننده محض به صادرکننده محض محصولات فولادی با صادرات 10 درصدی از تولید محصولات خود، در جریان سیاستها قرار داده است.
تولید فولاد 10 سال گذشته کشور ایران و هند نشان میدهد که کشور هند تولید فولاد خود را از سال 2004 تا 2014 به ترتیب از 34.25 میلیون تن به 86.5 میلیون تن رسانده است؛ یعنی رشد تولید فولاد این کشور در 10 سال گذشته (2004 - 2014) معادل 252 درصد بوده است. چشمانداز تولید فولاد کشور هند در 10 سال آینده (2015 الی 2025) دستیابی به تولید 300 میلیون تن فولاد یعنی رشد 346 درصد طی 10 سال است و دور از انتظار به نظر نمیرسد.
درصورتی که در 10 سال گذشته رشد تولید فولاد ایران باوجود سند چشمانداز بیستساله 1404، 170درصد بوده که برای رسیدن به تولید 55 میلیون تن فولاد در 10 سال آینده باید رشدی معادل 337 درصد داشته باشد که در مقایسه با هند، نشاندهنده عدم افزایش رشد قابل توجه در تولید و توسعه زیرساخت 10 سال گذشته است.
آنچه بیشازپیش در این خصوص، اهمیت خود را به روشنی مشخص میکند تدوین استراتژی کارآ با توجه به امکانات و داراییهای کشور و اهتمام سازمانها و ارگانهای موثر است، همانگونه که اشاره شد کشورهای دیگر مانند هند با تدوین چنین اسناد بالادستی و مشارکت تمام بخشهای درگیر در تولید زنجیره ارزش سنگآهن تا فولاد (وزارت فولاد، وزارت خطوط ریلی، MECON، DFCCIL Dedicated Freight Corridor Corporation of India Limited و تولیدکنندگان اصلی فولاد و...)، موجبات توسعه و پیشرفت کشور خود را فراهم کردهاند.
در ایران نیز این هماهنگی و تناسب باید قبل از هدفگذاری دیده شود و در تدوین استراتژی، تناسب و پیشرفت همه عوامل دخیل در تولید زنجیره ارزش در کنار هم لحاظ شود تا به این وسیله امکان تحقق هدف با کمترین ریسک مهیا شود و مانند امروز با مشکلاتی مانند آماده نبودن زیرساختهای حملونقل، تامین انرژی، مواد اولیه و آب مواجه نشویم.
استیل تریدر | مرجع خبر و تحلیل صنعت فولاد ایران و جهان