مدیر دفتر مطالعات، برنامهریزی و راهبردی شرکت فولاد آلیاژی ایران
ضرورت تدوین استراتژی صنعت فولاد | محمدحسین نشاطی
فولاد بهعنوان یكی از پیشرانههای توسعه صنعتی همیشه مطرح بوده و هست. كشورهای عمده صنعتی جهان بهرغم فرازونشیبهایی كه داشتهاند هنوز هم از تولیدكنندگان عمده فولاد هستند و سایر كشورهایی كه مسیر ترقی را پیموده یا در حال پیمایش آن هستند
یكی از ابزارهای اصلی را در توسعه تولید فولاد در داخل میدانند. توسعه صنعت فولاد در كشور همچنان كه تاكنون صورت گرفته ادامه خواهد یافت و اكنون دقت بیشتری را میطلبد تا در چارچوب یك استراتژی مدون و منعطف با شرایط محیطی با جدیت بیشتری تحقق پیدا كند.استراتژی مسیر رسیدن به هدف است كه با توجه به این تعریف چنانچه هدف مرحلهای را موازنه عرضه و تقاضای داخلی فولاد در نظر بگیریم، تامین آن با برقراری توازن بین بخشهای مختلف زنجیره تامین فولاد هدفی مشخص و روشن است.
ضرورت تدوین استراتژی دقیق تر از یكسو و اجرای درست و به موقع آن از سوی دیگر اهمیت آن را به مراتب بیشتری میكند. در ذیل به جنبههایی كه در تدوین استراتژی صنعت فولاد كشور باید توجه بیشتری به خود معطوف کنند، آورده میشوند كه با در نظر گرفتن رقابت پذیری بهعنوان یك ضرورت در بازار داخلی و بازار بینالمللی آشكارتر میشوند:
1- مزیتهای داخلی
توجه به توانمندیها و مزیتهای داخلی شامل وجود مواد اولیه (معادن و گاز طبیعی)، انرژی، زیرساختها از جمله راههای مواصلاتی (با امكان توسعه آنها)، نیروی انسانی متخصص و با مهارت مناسب كه لازم است در عین توجه به آنها بهعنوان مزایای رقابتی نسبت به توسعه و ارتقای بهرهوری و هدفگذاری برای آنها در برنامه استراتژیك در مورد كلیه عوامل اهتمام ورزیده و برنامهای مشخص را برای تحقق آنها تدوین کرد. در غیر این صورت این مزیتها ممكن است جایگاه خود را به رقبا بدهند.
2- تكمیل و موازنه زنجیره تامین
به صورتی كه باعث همافزایی و ارتقای توان رقابت در بازار شوند و در عین حال مقیاس تولید اقتصادی نیز در هر مورد باید در محاسبات مد نظر باشد. بدیهی است در موارد استثنایی كه توجیه ظرفیت اقتصادی وجود نداشته باشد، از امكانات وارداتی یا سرمایهگذاری در تولید داخلی با سرمایهگذاری مشترك خارجی برای صادرات مازاد میتوان بهره گرفت. در این راستا ادغام و جلوگیری از تفرق صنعت فولاد كشور (با هدف همافزایی و كاهش قیمت تمام شده) نیز باید مد نظر باشد.
3- توسعه صنعتی
اكنون كشور در مسیر توسعه صنعتی قرار گرفته و با رفع موانع رشد از جمله رفع تحریمها و با بهبود فضای كسب و كار داخلی شاهد تسریع این رشد، افزایش تولید ناخالص داخلی و افزایش مصرف كالاهای سرمایهای و از جمله فلزات اساسی شامل فولاد خواهیم بود. این رشد زمینه ایجاد، تكمیل و اقتصادی کردن صنایع پایین دستی صنعت فولاد را فراهم میسازد كه خود صنعت فولاد نیز باید در فراهم آوردن زمینههای گسترش آن از جمله اطلاعرسانی، پشتیبانی فنی، اجرایی و سرمایهگذاری مشترك مساعدت كند.
4- ارزش افزائی و كمیت تولید
منابع داخلی باید به حداكثر ارزشافزائی در كشور و بالا بردن تولید ناخالص داخلی منتج شود. بنابراین چنانچه گاز طبیعی را در نظر بگیریم كه میتواند بهعنوان یك ماده اولیه برای فرآیند تولید آهن اسفنجی (جهت تولید فولاد) و هم بهعنوان خوراك پتروشیمیها یا سوخت نیروگاههای برق مصرف شود باید توزیع مصرف آن در بخشهای مصرفكننده به گونهای باشد كه مازاد تولید آنها برای صادرات حداكثر ارزشافزوده را ایجاد کند.
با این دیدگاه مثلا در مورد فولاد عدد خروجی از محاسبه فوق باید بهعنوان تولید مازاد فولاد كه اضافه بر مصرف داخلی باشد در نظر گرفته شود. در برابر تناژ تقریبی فولاد مازاد صادر شده آن بخش از محصولات فولادی كه در كشور تولید نمیشوند یا تولید آنها صرفه اقتصادی ندارد وارد شوند و همچنین در صورتی كه تولید و صادرات انرژی الكتریكی یا تولید مازاد محصولات پتروشیمی برای صادرات مقرون به صرفه تر باشند ارجحیت بیشتری برای آنها در نظر گرفته شود.
5- توجه به تكنولوژی و محیط زیست
دو مسیر اصلی برای تولید فولاد در جهان وجود دارد: یكی از طریق «كوره بلند و كنورتر» و دیگری از طریق «كورههای قوس الكتریكی» (ذوب قراضه، آهن اسفنجی)، البته مقدار بسیار اندكی از تولید جهانی فولاد نیز از طریق كورههای القائی انجام میشود كه بیشترین آن در هند است. گرچه هم اكنون سهم روش كوره بلند و كنورتر در تولید فولاد جهان بیشتر است، اما روند جهانی به ویژه در كشورهای پیشرفته صنعتی به سمت توسعه، جایگزینی با كورههای قوس الكتریكی است كه از جمله مزیت آن كاهش كل مصرف انرژی به ازای یك تن فولاد و مزیت زیست محیطی آن (انتشار كمتر CO2) است.
در ایران نیز عمده تولید فولاد از طریق تكنولوژی مزیتدار كورههای قوس الكتریكی است. در تدوین استراتژی فولاد كشور توجه خاصی باید مصروف مبحث تكنولوژی شود و در مرحله مجوزهای احداث نیز توسط مركزیتی (مثلا شركت ملی فولاد ایران) این تكنولوژیها بهطور عام كنترل و نظارت شده و از گسترش تكنولوژیهایی كه در بلندمدت در سطح ملی مفید نخواهند بود اجتناب شود.
6- فولاد نقش كلیدی در توسعه زیربناها دارد
چنانچه به این موضوع توجه كنیم كه در سطح ملی به تامین و انتقال انرژی، تامین و انتقال آب، تولید و انتقال نفت و گاز، توسعه زمینههای تامین تولیدات كشاورزی نیاز داریم كه همگی از الزامات درجه اول هستند بنابراین توسعه و تعامل بین بخش فولاد با این بخشها و نقش پشتیبان و در عین حال منتفع شونده فولاد در این زمینهها با تولید محصولات فولادی مورد نیاز با مشخصات و قیمت مطلوب آنها باید در اولویت قرار گیرد.
7- توسعه صنعت فولاد
در عین حال كه باید در كشور بهصورت مناسبی گسترش یابد و به توسعه ملی و منطقهای منتج شود ولی باید با در نظر گرفتن زیرساختها و زمینههای واقعی احداث توسعه داده شوند و با هم افزائی در كل زنجیره توام بوده و متوازن باشند. توسعه میتواند لزوما در داخل كشور نباشد و بنا به دلایل و توجیه لجستیكی، اقتصادی، فنی، زیست محیطی در مناطق دیگری از جهان و با سرمایهگذاری مشترك انجام شود.
8- تمركز سیاستگذاری و نظارت بر اجرای استراتژی صنعت فولاد كشور
تمام مسوولیتهای تدوین، پیادهسازی و اجرا در سطح كلان و نظارت جامع در سطح كشور باید توسط یك مركزیت مدیریت شود، البته از نظر مشورتی و در برخی موارد واگذاری نقش اجرائی به انجمنهای صنفی و صنعتی (انجمن آهن و فولاد ایران، انجمن تولید كنندگان فولاد ایران و...) نیز میتوان استفاده كرد. این مركزیت میتواند شركت ملی فولاد ایران باشد.
9- كیفیت و ارزش افزوده
حركت صنعت فولاد باید در راستای تامین نیازهای بازار داخلی و توجه به صادرات برای تولید محصولات با كیفیت قابل رقابت در بازارهای بینالمللی و با جهتگیری به سمت محصولات با ارزش افزوده بالاتر باشد. در همین راستا تاسیس یك «مركز تكنولوژی فولاد» برای توسعه تكنولوژیهای بومی و به منظور ارتقای تكنولوژی و بهره وری تولید فولاد ایجاد شود. این مركز میتواند با مشاركت دولت، شركتهای بزرگ دولتی، خصوصی فولاد، دانشگاهها، شهركهای تحقیقاتی تاسیس شود و به عنوان شركتی انتفاعی همه ذینفعان از آن بهرهمند شوند. از وظایف این مركز میتواند تلاش برای فراهم آوردن زمینههای تكنولوژیكی توسعه پایدار اقتصادی، فنی و زیست محیطی با بازدهی مطلوب باشد.
10- بهره وری
از مهمترین جنبههای هر فعالیت صنعتی بهرهوری آن است و صنعت فولاد نیز از این قاعده مستثنی نیست و نقش عوامل موثر بر بهرهوری را باید مشخص و سهم بهبود هر یك در برهه زمانی مشخص برای نیل به هدف كلی را مشخص كرد. عدم توجه به آن به كاهش رقابت پذیری و واگذاری بازار داخلی و صادراتی به رقبا خواهد انجامید. بنابراین توجه به این امر در تمام مراحل از مطالعه و بازاریابی، سرمایهگذاری، احداث و تا تولید و عرضه به بازار باید مد نظر قرار گیرند.
11- بازارهای هدف و بازاریابی در سطح بینالمللی
مطالعه و تعیین اهداف صادراتی و تجهیز ساختاری، نیروی انسانی، آموزشی و مهارتی در سطح بینالمللی همراه با چابكی لازم جهت واكنش به تغییرات بازار جهانی كه لازم است در سایر جنبههای توانمندسازی صنعت فولاد لحاظ شده باشند. در این زمینه فراهم آوردن زمینه تاسیس یا تقویت شركتهای توانمند متخصص در زمینه صادرات فولاد میتواند از اولویتها باشد.
استیل تریدر | مرجع خبر و تحلیل صنعت فولاد ایران و جهان