مدیرعامل سابق ذوبآهن
استراتژی در صنعت فولاد داریم یا نداریم؟ | مسعود ابکاء
سالهاست واژههایی همچون استراتژی فولاد، طرح جامع فولاد، چشمانداز صنعت فولاد هرازگاهی سوژه رسانهها و سازمانهای مرتبط میشود و رویاهایی به هم بافته میشوند.
آرزوها را به زبان آورده و گاهی به رشته تحریر درمیآوریم، اما پس از چندی جز یادی و احتمالا افسوسی، چیزی بر جای نمیماند! و دریغا که همه دستاندرکاران تدوین و تبیین آن اعلام میدارند که ما از اول میدانستیم. خدا را شکر که ما در کشورمان فرد نادان نداریم، همه گذشته را میدانند و آینده را هم دقیقا پیشبینی کرده بودند و صد البته خدای را باید شکر کرد که ترازویی و حساب و کتابی بر گفتهها هست.
استراتژی داریم چون طرح جامع 15.7 میلیون تن را داشتیم، استراتژی داریم چون وزرای دولت پیشین به ترتیب 19 میلیون تن، 29 میلیون تن، 40 میلیون تن را پس از هر تغییر یکی یکی اعلام کردند و رفتند! مگر میتوان تصور کرد که بدون استراتژی این ارقام را بر زبان رانده باشند؟!
استراتژی داریم چون در ابتدای همین دولت نیز رقم 55 میلیون تن را بر زبان راندیم و به رشته تحریر درآوردیم و این یکی البته صدها صفحه مستندات را نیز با خود به همراه داشت. استراتژی داریم چون آمار و ارقام همیشه بنا و پایههایی داشتهاند. اما به اعتقاد حقیر، استراتژی نداریم چون ارقام و اهدافی را که مطرح و حتی مصوب میکنیم، به فرادست و فرودست آن فکر نکردهایم.
استراتژی نداریم، چون به توازن و تناسب حاملهای مورد نیاز فکری نکردهایم یا آن را به گوشهای راندهایم. استراتژی نداریم چون حملونقل مواد اولیه و محصول تولیدی حاصل از ارقام رویاها، در تحلیل مان جایگاهی ندارد.
استراتژی نداریم زیرا به مهمترین بخش ارقام، یعنی تامین منابع مالی آن توجهی نکردهایم. استراتژی نداریم چون هنوز جایگاه جغرافیایی طرحها بیش از آنکه با شناسایی مزیت نسبی محل تعیین شود، به زور و توانمندی برخی مسوولان منطقه بستگی دارد.
آنها هم استراتژی ندارند چراکه چند سال به دنبال احداث کارخانه فولاد در منطقه تحت مسوولیت خود میروند و وقتی به نتیجه رسید، نالان از عدم سوددهی و پایداری کارخانه مذکور میشوند.البته خدا را شکر که بسیاری از آنها به نتیجه نرسیده است وگرنه سرنوشتی مشابه داشتند.
استراتژی نداریم چون به مطالعات اندک انجام شده، توجهی نداریم. استراتژی نداریم زیرا به سادهترین و البته مهمترین موضوع یک بنگاه اقتصادی یعنی نیروی انسانی و ساختار سازمانی متناسب با اهداف بیمهری میکنیم و از هیچ مدل بینالمللی تبعیت نمیکنیم. استراتژی نداریم و اگر داشتیم، طرحهای استانی اینچنین سرنوشتی پس از 9 سال نداشت.
اگر استراتژی داشتیم اینچنین منابع خود را خُرد و بیخاصیت در سطح کشور پراکنده نمیکردیم.اگر استراتژی داشتیم در خصوصیسازی، مجتمعهای فولاد را اینگونه بیسرپرست و یتیم نمیکردیم، اگر استراتژی داشتیم ایمیدرو که به همین منظورتاسیس شده، نقشی در مجتمعهای فولادی و معدنی کشور داشت.
اگر استراتژی داشتیم اینگونه شاهد زیان و ورشکستگی برخی واحدها، حتی در زمان شکوفایی فولاد نبودیم اکنون که داستان دیگری است و مجتمعهای سودده و قدرتمندمان هم زمینگیر شدهاندو جسارت نشود اگر تدبیر داشتیم، حتما استراتژی هم میداشتیم. سال گذشته در انتهای سمپوزیوم فولاد که مسائل بسیار مهمی در آن مطرح شد و البته توجه نشد، حقیر در جمعبندی همایش مطرح کردم که به نظر میرسد با این سازوکار و عدم توجه به زیربناها و منابع مالی مورد نیاز، بیش از اینکه طرح جامع فولاد را تدوین کرده باشیم، آرزوهای خود را به رشته تحریر درآوردهایم.
امروز به گمانم این حقیقت ملموستر شده است. دیر شده، خیلی دیر شده! استراتژی میآید که ما زندگی بهتری داشته باشیم ولی اکنون باید استراتژیای تدوین کنیم که نمیریم. جای استراتژی به شدت خالی است.
استیل تریدر | مرجع خبر و تحلیل صنعت فولاد ایران و جهان